داورى ائمه معصومین علیه السلام در میان كلیمیان با توراتشان، و در میان مسیحیان با انجیلشان است و این به معناى به رسمیت شناختن یهودیت و مسیحیت پس از آمدن اسلام نیست، بلكه از نظر اسلام، دین انحصار به اسلام دارد و هر كس با آیینى جز اسلام به خداوند تقرب كند از او پذیرفته نخواهد شد، لكن حضرت مهدى ارواحنا له الفداء براى اتمام حجت و رفع عذر، باپیروان همه ادیان، با كتاب هاى آسمانى خودشان بحث و محاجه مى كند و نویدهاى موجود دركتاب هاى هر آیینى را كه از آمدن آن مصلح جهانى خبر داده اند به آن ها یاد آورى مى كند. هركس ایمان بیاررد از او مى گذرد وهركس پس از شناخت حق و اثبات حقیقت بر كفر و الحاد خود اصرار بورزد، به سزاى خود مى رسد.
امام باقر علیه السلام مى فرمایند: چون قائم ما قیام كند در میان اهل تورات با تورات، در میان اهل انجیل با انجیل، در میان اهل زبور با زبور و در میان اهل قرآن با قرآن داورى مى كند. ثروت هاى روى زمین و گنج هاى درون آن از تمام نقاط جهان به سوى او گرد مى آید. [1] امام صادق علیه السلام مى فرمایند: چون قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرمانروا شود، در میان مردم به حكم حضرت داوود علیه السلام داورى مى كند و نیازى به شاهد و گواه نخواهد داشت.در هر موردى، خداوند حكم واقعى را به او الهام مى كند و او بر اساس علم خود قضاوت مى نماید. [2]
حكم داورى این گونه است كه داور به علم خود داورى كند و مطالبه شاهد نكند و هنگامى كه به داور از طرف خداوند چنین علم قطعى داده شود و مصونیت او از لغزش، از طرف خداوند بیمه شود، هیچ مانعى ندارد و جاى شگفت نیست زیرا امام باقر علیه السلام فرمایند:خداى تبارك و تعالى برتر والاتر از آن است كه اطاعت بنده اى را بر همگان واجب كند، ولى چیزى از دانش هاى زمین و آسمان ها را از او پوشیده بدارد. [3]
امام باقر علیه السلام فرمود: حضرت قائم ارواحنا له الفداء احكام و قضاوت هایى دارد كه حتى برخى از یاران و كسانى كه در ركابش شمشیرها زده اند، به آن احكام اعتراض مى كنند و آن قضاوت حضرت آدم است و حضرت نیز گردن معترضان را مى زند. سپس به روش دیگرى قضاوت مى كند كه قضاوت حضرت داود علیه السلام است، ولى گروه دیگرى از یارانش اعتراض مى كنند و حضرت گردن آنان را نیز مى زند. براى بار سوم، حضرت به شیوه حضرت ابراهیم علیه السلام قضاوت مى كند و باز هم گروهى از یارانش كه در ركابش شمشیر زده اند اعتراض مى كنند و حضرت آنان را نیز اعدام مى كند. آن گاه حضرت به روش محمد صلی الله علیه و آله و سلم رفتار مى كند و دیگر كسى بر حضرت اعتراض نمى كند. [4]
پی نوشت ها :
[1] بحار الانوار ج 1 5 ص 29 غیبة نعمانى ص 124.
[2] ارشاد مفید ص 344 بحار الانوار ج 052 ص 9 1 3 و 339.
[3] اصول كافى ج ا ص 262.
[4] بحارالانوار ج 52 ص 389 اثبات الهداة ج 3، ص 585.